لغت نامه فارسی به فارسی (طنز)
طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)
مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار
مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .
تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .
مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .
پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .
کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .
طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .
قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .
لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .
اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.
خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.
عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.
منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.
بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.
هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند
بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.
گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .
زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود .
رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.
صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .
جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.
شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.
پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.
خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.
فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.
طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)
مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار
مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .
تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .
مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .
پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .
کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .
طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .
قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .
لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .
اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.
خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.
عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.
منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.
بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.
هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند
بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.
گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .
زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود .
رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.
صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .
جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.
شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.
پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.
خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.
فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.
نظرات شما عزیزان: